یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

قدم بزن

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۴ ق.ظ

یک بار هم به یاد زمستان قدم بزن

با دست دور شانه خرامان قدم بزن

جا مانده ام ز بارش باران هر بهار

با صوت سرخ بارش آبان قدم بزن

سرد است شهر و سرد تر از آن تو می روی

آتش بگیر ، همدم باران ، قدم بزن

در هر صدای پای تو صد مرگ و زندگیست

رحمی نکن به عشق و فراوان فدم بزن

ای عشق من رها شو از این سوزش جگر

با من بمان و در این خیابان قدم بزن

سید نداشت برای تو تحفه ای دگر

دستی بزن به دور شانه و با آن قدم بزن

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۰۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی