یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

یار آمد و یار آمد ، از خاک کویر آمد
از گرمی دستانش،اکسیر و اثیر آمد
مهچون دم عیسایی با یک نفسش حی شد
جبریل امین گویی از دشت برین آمد
آواز ان ال حق را ، ما میشنویم هر دم
گویی که سر منصور از دار به زیر آمد
آن رستم دستانش با رخشِ دوان آمد
تنها به سپاهی زد ، چون یار دلیر آمد
من مست ز چشمانش ، او مست ز میخانه
با رفتن این غم ها ، شادیه کثیر آمد
بگشوده ام از قرآن ، در ماه شب هجران
بر سر در آیاتش ، آیات مجیر آمد
سید نشود نالان ، زین درد غم هجران
اندر پس آین دوران ، پاداش کثیر آمد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۳۳