یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

به شعرم واژه های تلخ با انکار می چسبد
هوای شهر تهران و شبی بیدار می چسبد
به حالم بغض می خندد،درونم از تهی سرشار
نگاهم بر سکوت سرد این دیوار می چسبد
در این دنیای نا امید تویی تنها امید من
میان گریه ها لبخند هم انگار می چسبد
میان ظلمت شبهای من ای ماه روشن باش
که نورت در کنار شامگاهِ تار می چسبد
بخواب ای کودک تنهایی و رویای خاموشم
بخواب آرام آرامم ولی بیدار می چسبد
درون سینه ام شعری ست اما تلخ
به کام شاعر غمگین فقط سیگار می چسبد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۷ ، ۱۸:۴۷

وقتی که سهمم از زمین قدری تبسم بود
هر سال از این زندگی یک فصل پنجم بود

فصلی که پر بود از تنفر ، خشم ، از نفرت
فصلی که در آن مردمش یکسر تهاجم بود

جایی که دل بستن فقط مال مترسک هاست
مشروب ها از الکل یک خوشه گندم بود

یک نعره آنجا از زمین تا آسمان رفت و
مرداب طوفانی شد و دنیا تلاطم بود

عجب فصل عجیبی بود فصل پنجم عاشق
که شاعر هم دچار یکسری سو تفاهم بود


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۷ ، ۰۰:۰۸

دوباره باتفعل حافظ دوباره فال خودم

دلم گرفته دوباره به سوز حال خودم


تو نقطه اوج غزل های سابقم بودی

چه کرده ای که شکستم خیال وبال خودم


چرا نمیشود حتی بدون تو خندید

چرا،چگونه،چه شد این سوال خودم


چرا نمی رسد این بهار بعد از تو

چرا نمیرود این خزان سال خودم


اگر ندهی پاسخی به جان خودت

که میروم به نیستی و بی خیال خودم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۰۹:۲۰