یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

دوباره پرشده اینجا ،با برگ سرخ پاییز

عزیزم باز زیباتر شدی ، این صبح را برخیز


به سرزمین آرزوهای کودکیت باز آی

از این همه خواب های کهنه ات بگریز


نگفتم میرسد روزای بارانی، ولی حالا

تو و باران زیبایی،منو این شِکوه یکریز


عجب پاییز زیباییست این پاییز لامذهب

هوای شهر باز از عطر گیسویت شده لبریز


تو را حس میکند هردم غزال حافظ از شیراز

تورا اینجا نوای شهریار می خواند از تبریز


من آن ابرم که عاشق گشته ام ،با گریه می آیم

ملاقاتت کنم ای سرزمین سبز حاصلخیز


بیا برخیز ای شاهزاده قصر هزار انگور

بریز این پیکِ پاییزِ شرابِ عشقِ بی پرهیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۸:۵۴

شانه های دلربای یار میخواهم فقط
تکیه گاهی مثل یک دیوارمیخواهم فقط

مانده ام من بر سر یک اشتباه لعنتی
فندکی با چند نخ سیگار میخواهم فقط

در هوای سرد پاییز و به یادش نیمه شب
شاملو را با نوای تار می خواهم فقط

شک و تردیدی که افتاده به جانم اینچنین
جسم و روح یار را بسیار می خواهم فقط

سید امشب را به یاد یار نجوا می کند
باز هم یک کاغذ و خودکار می خواهم فقط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۷ ، ۱۳:۰۱