یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

یار

اشعار سید مصطفی موسوی انابت

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

باز هم خوانده به خود دلبرجانانه مرا

برده است نیمه شعبان در میخانه مرا

آن جفا کار فسون با لبک نسترنش

داده است جرعه شراب ازمی وپیمانه مرا

با خط دور لبش با صنم جان و تنش

داده است مستی جان از تب جانانه مرا

کرده است زلف رها بر سر و بر شانه خود

می کند مست و خمار دلبر افسانه مرا

سیدم گشته به دنبال دل سوخته اش

که لب چون شکرش کرده چو دیوانه مرا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۴۳

ای صدایم همه با موج تو تنظیم شده

دوستت دارم و ماه شبِ هستیم شده


روزگار من از آن روز که تو آمده ای

با نگاه های مه آلود تو تقویم شده


من که محکوم به جرم تو شدم باز  ولی

جرم زیبایی ات آیا به تو تفهیم شده؟


دور از آغوش تو دلتنگ ترینم آری

پهلوانی که به آغوش تو تسلیم شده


بی تو با هرچه که باشد همه محکوم شدم

مثل مظلوم ترین کشور تحریم شده


نه فقط این غزل تازه سید ، بلکه  

دفتر عاشقی من به تو تقدیم شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۴۱